وقتی هفت فصل اول را می‌خوانید، با دیدگاه رهبرانی مثل توسن لوورتور و چنگیزخان به فرهنگ و ابزارهایی که برای تغییر فرهنگ در شرایط فوق دشوار پیدا کردند آشنا خواهید شد.

هم‌چنین در فصل‌های این کتاب مثال‌های امروزی هم گنجانده شده که غالباً نتیجۀ مکالمات بن هاروویتز (نویسندۀ کتاب) با رهبرانی است که سعی کرده‌اند شرکتشان را متحول کنند.

در بخش دوم ‌کتاب، گام‌به‌گام یاد می‌گیرید که چطور شخصیت خود و استراتژی شرکتتان را بهتر بشناسید و چطور از این شناخت برای ساختن فرهنگی که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید، استفاده کنید.

همان‌طورکه نویسندۀ‌ کتاب می‌گوید:«هیچ فرهنگ مشخصی نیست که به درد همه بخورد. فرهنگ شرکت شما باید تجلی منحصربه‌فردی باشد از شخصیت، باورها و استراتژی شما، و باید پابه‌پای رشد شرکت و تغییر شرایط، تکامل پیدا کند. پس در این کتاب «بهترین فرهنگ» را پیدا نخواهید کرد، بلکه صرفاً تکنیک‌هایی خواهید یافت برای گرفتن نتیجۀ دلخواه از فرهنگ خودتان.»