یک معامله گر خوب، با تجربه ای که دارد، حتما متوجه می شود که گاهی اوقات ممکن است تعداد معاملات زیان آوری که تجربه می کند، بیشتر از معاملات سودآور او باشد، اما با مدیریت سرمایه و متوقف کردن واقع بینانه خطرپذیری، مشکل حل می شود و می تواند اطمینان داشته باشد که در زمان انجام معامله های بزرگ به سود خوبی خواهد رسید. مدیریت سرمایه از دو عنصر اساسی مدیریت روانی و مدیریت خطر تشکیل شده است.

مدیریت خطر، از درک درست عوامل روانی سرچشمه می گیرد که معامله گر آن ها را درک کرده است و در واقع، مدیریت خطر باید پیش از اینکه به موضوعی به عنوان خطر نگاه شود. شکل گرفته باشد.

یکی از چیزهایی که به عنوان یک معامله گر یاد می گیرید، این است که منابع ذهنی که در زندگی روزمره، برای به دست آوردن خواسته  های خود از آن ها استفاده می کنید، هیچ کارآیی در محیط تجارت نخواهند داشت. تمام قدرت و کنترلی که برای تغییر بازارها نیاز دارید “”برای این که در آن ها اتفاق هایی رخ دهد که شما دوست دارید””، تعداد اندکی از افراد است و موانع خارجی که در جامعه وجود دارند و رفتار شما را کنترل می کنند، در محیط بازار وجود ندارند. در واقع، بازارها، هیچ قدرت یا کنترلی روی عملکرد شما ندارند، هیچ انتظاری هم ندارند که شما به گونه ای خاص رفتار کنید و هیچ توجهی هم به رفاه شما نمی کنند.

این کتاب در 4 بخش تنظیم شده است. بخش اول، شامل 2 فصل اول بوده که مانند مقدمه است. بخش دوم، فصل های 3 تا 8 را در بر می گیرد و مشکلات و چالش هایی را ارائه می دهد که بر سر راه موفقیت در تجارت وجود دارد. بخش سوم، 6 فصل بعد را شامل می شود که نشان می دهد چه چیزهایی در محیط ذهنی تان باید تغییر کند و چطور می توانید آن ها را تغییر دهید. چهارمین بخش، فصل های پانزدهم و شانزدهم را در بر می گیرد که تمام اطلاعات قبلی را روی هم قرار می دهد تا چهارچوبی یکپارچه برای بهبود بخشیدن به مهارت های دادوستد در اختیارتان بگذارد با خواندن این کتاب یاد می گیرید که چطور فعالیت های بازار را به طور واقع بینانه مشاهده کنید تا بتوانید درست تصمیم بگیرید و برای خود گام هایی را تعریف کنید که با کمک آن ها می توانید مرزهای محدوده تان را به شکلی درست وسعت ببخشید.