اقتصاد رفتاری چیست؟
دانش اقتصاد، علم مطالعه چگونگی تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات در جامعه است. این علم به بررسی رفتار مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و دولتها در تصمیمگیریهای اقتصادی میپردازد.
اقتصاددانان به دنبال یافتن راههایی برای بهبود رفاه اقتصادی جوامع هستند. در واقع اقتصاددانان با استفاده از مدلهای ریاضی و آماری، پدیدههای اقتصادی را تحلیل کرده و پیشبینیهایی برای آینده ارائه میدهند. در مباحث اقتصادی، یک مفهوم وجود دارد؛ به نام اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics) که در این مقاله به آن میپردازیم.
این رشته از علم اقتصاد، بهطور کلی بر نقد مدل انسان اقتصادی و جایگزینی آن با مدل انسان واقعگرا تاکید دارد. این گرایش از علم اقتصاد، از دهه 1970 بهطور رسمی آغاز شده و از آن زمان تاکنون به سرعت رشد کرده است. در کل، اقتصاد رفتاری، با ارائه یک نگاه جامعتر به رفتار اقتصادی انسانها، به ما کمک میکند تا دنیای پیچیده اقتصاد را بهتر درک کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.
اقتصاد رفتاری چیست؟
اقتصاد رفتاری شاخهای از اقتصاد است که تلاش میکند؛ با ترکیب اصول روانشناسی و اقتصاد، درک ما از تصمیمگیریهای اقتصادی افراد را بهبود بخشد. این شاخه از اقتصاد، به جای فرض اینکه افراد همیشه تصمیمهای کاملا منطقی و عقلانی میگیرند؛ به بررسی عوامل روانشناسی که بر تصمیمگیریهای اقتصادی تأثیر میگذارند؛ میپردازد. هر شخصی که میخواهد؛ در بازارهای اقتصادی فعالیت موثری داشته باشد؛ باید با مبانی اقتصاد و مالی رفتاری آشنا باشد.
چرا اقتصاد رفتاری مهم است؟
به دلایل زیر اقتصاد رفتاری مهم است:
- واقعگرایی بیشتر؛ اقتصاد مالی رفتاری با در نظر گرفتن عوامل روانشناسی، مدلهای اقتصادی را به واقعیت نزدیکتر میکند.
- پیشبینی بهتر؛ با درک بهتر رفتار افراد، میتوان پیشبینیهای دقیقتری از رفتار مصرفکننده، سرمایهگذار و سایر فعالان اقتصادی ارائه داد.
- طراحی بهتر سیاستها؛ سیاستگذاران با کمک یافتههای این علم، سیاستهایی طراحی میکنند که افراد را به سمت تصمیمگیریهای بهتر هدایت کند.
کاربردهای اقتصاد رفتاری
این شاخه از علم اقتصاد، در بازاریابی کاربرد دارد. شرکتها از یافتههای اقتصاد رفتاری، برای طراحی استراتژیهای بازاریابی مؤثرتر استفاده میکنند. در سرمایهگذاری نیز اقتصاد رفتاری کاربرد دارد.
سرمایه گذاران میتوانند با شناخت سوگیریهای شناختی، تصمیمات سرمایهگذاری بهتری بگیرند. همچنین در سیاستگذاری، این شاخه علم اقتصاد دارای کاربرد است. دولتها میتوانند؛ با استفاده از اقتصاد رفتاری سیاستهایی طراحی کنند، که افراد را به سمت رفتارهای سالمتر و پایدارتر هدایت کند.
در کل، اقتصاد رفتاری به ما کمک میکند؛ تا درک عمیق تری از تصمیمگیریهای اقتصادی افراد، داشته باشیم و به این ترتیب، بتوانیم بهتر پیشبینی کنیم، که افراد در شرایط مختلف چگونه رفتار خواهند کرد.
نظریههای اقتصاد رفتاری
نظریههای اقتصاد رفتاری، نگاهی عمیق به تصمیمگیریهای انسانی هستند. در کتاب اقتصاد رفتاری (آسان کردن همه چیز)، توضیح داده شده است، که با تلفیق روانشناسی و اقتصاد، به بررسی عوامل روانشناختی و اجتماعی تأثیرگذار بر تصمیمگیریهای اقتصادی میپردازد.
این نظریه ها، به ما کمک میکنند تا درک بهتری از رفتارهای اقتصادی انسانها داشته باشیم و پیشبینیهای دقیقتری از تصمیمات آنها انجام دهیم. نظریههای کلیدی در Behavioral Economics انواع مختلفی دارند، که در ادامه هر کدام را معرفی میکنیم.
نظریه چشمانداز (Prospect Theory)
این نظریه، که توسط دانیل کانمن و آموس تورسکی ارائه شده است؛ نشان میدهد که افراد در قبال سود و زیان، بهطور متقارن رفتار نمیکنند. به عبارت دیگر، افراد از دست دادن یک مبلغ مشخص را بیشتر از کسب همان مبلغ، احساس میکنند. همچنین، افراد ریسکپذیری بیشتری در قبال زیانها نشان میدهند.
نظریه حسابداری ذهنی (Mental Accounting)
این نظریه بیان میکند که افراد، پول را به صورت ذهنی در حسابهای مختلف تقسیم میکنند؛ به عنوان مثال، افراد ممکن است پول هدیه را به صورت جداگانه، از درآمد خود در نظر بگیرند و تمایل داشته باشند، که آن را برای موارد خاصی هزینه کنند.
اثر قاببندی (Framing Effect)
نحوه ارائه اطلاعات میتواند؛ تأثیر قابل توجهی بر تصمیمگیری افراد داشته باشد؛ به عنوان مثال، اگر یک محصول به عنوان 95 درصد خالص معرفی شود؛ جذابتر از محصولی است، که به عنوان 5 درصد ناخالص معرفی میشود؛ حتی اگر از نظر ترکیب یکسان باشند.
سوگیری تأیید (Confirmation Bias)
افراد تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی باشند، که باورهای قبلی آنها را تأیید کند و اطلاعات متناقض را نادیده بگیرند. این سوگیری، میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست شود.
اثر هاله (Halo Effect)
وقتی یک ویژگی مثبت یا منفی در مورد فردی به چشم بیاید؛ سایر ویژگیهای او نیز تحتتأثیر آن قرار میگیرد؛ به عنوان مثال، اگر فردی را باهوش بدانیم؛ ممکن است سایر ویژگیهای مثبت را نیز به او نسبت دهیم.
سوگیری غرق هزینه (Sunk Cost Fallacy)
بر اساس نظریه سوگیری غرق هزینه، افراد تمایل زیادی دارند که به کاری که قبلاً برای آن هزینه کردهاند؛ ادامه دهند؛ حتی اگر ادامه دادن آن منطقی نباشد.
اثر موجود بودن (Availability Heuristic)
افراد بر اساس اطلاعاتی که به راحتی در ذهنشان قابل دسترس است؛ قضاوت میکنند؛ به عنوان مثال، اگر اخیراً اخبار مربوط به یک بیماری خاص را شنیده باشیم؛ ممکن است احتمال ابتلا به آن بیماری را بیشازحد تخمین بزنیم.
اثر جمعی (Herd Mentality)
افراد تمایل دارند از رفتار دیگران تقلید کنند؛ حتی اگر خودشان به آن رفتار اعتقادی نداشته باشند. این پدیده، میتواند منجر به ایجاد حبابهای اقتصادی شود. What Is Behavioral Economics? Theories, Goals, and Applications
تاریخچه اقتصاد رفتاری
آدام اسمیت، پدر اقتصاد کلاسیک، در کتاب «ثروت ملل» به برخی از جنبههای روانشناختی رفتار اقتصادی اشاره کرده است؛ اما اقتصاد کلاسیک بهطور کلی بر مدل انسان اقتصادی تاکید داشت، که به عنوان یک فرد کاملا منطقی و خودخواه در نظر گرفته میشد. در دهه 1950، انقلاب روانشناسی شناختی رخ داد و محققان شروع به مطالعه فرایندهای ذهنی انسانها کردند.
این تحولات، زمینهساز ظهور اقتصاد رفتاری شد. در دهه 1970، دانیل کانمن و آموس تورسکی با ارائه نظریه چشمانداز، بهطور رسمی پایههای اقتصاد رفتاری را بنا نهادند. این نظریه نشان داد که انسانها در تصمیمگیریهای اقتصادی، از قواعد منطقی کاملاً پیروی نمیکنند و تحتتأثیر عوامل روانشناختی قرار میگیرند.
تحولات و پیشرفتها در این حوزه به دو دوره برمیگردد. اولین دوره، دهه 1980 و 1990 است. در این دوره، اقتصاد رفتاری به سرعت رشد کرد و محققان بسیاری به این حوزه علاقه مند شدند.
مطالعات متعددی در زمینههای مختلفی، مانند تصمیمگیری تحت ریسک، رفتار مصرفکننده و سرمایه گذاری انجام شد. دومین دوره نیز دهه 2000 تاکنون میباشد. دانش مالی رفتاری به یکی از حوزههای پرطرفدار، در اقتصاد تبدیل شده است.
محققان از روشهای مختلفی، مانند آزمایشهای رفتاری، تصویربرداری از مغز و مدلسازی ریاضی برای مطالعه رفتار اقتصادی، استفاده میکنند. اقتصاد رفتاری همچنین در حوزههای کاربردی مانند بازاریابی، سیاستگذاری و طراحی محصولات مورد استفاده قرار میگیرد.
اقتصاد رفتاری در بورس
همانطور که ذکر کردیم؛ اقتصاد رفتاری شاخهای از علم اقتصاد است، که به بررسی عوامل روانشناختی و اجتماعی تأثیرگذار، بر تصمیمگیریهای اقتصادی میپردازد. در بازار بورس، این عوامل میتوانند؛ تأثیر بسیار چشمگیری بر رفتار سرمایهگذاران و نوسانات بازار داشته باشند.
بنابراین فردی که قصد نوسان گیری از بورس را دارد؛ باید بر روی دانش مالی رفتاری در بورس مسلط باشد. به سه دلیل زیر اقتصاد رفتاری در بورس مهم است:
- انحراف از مدل انسان اقتصادی؛ در مدلهای کلاسیک اقتصادی، سرمایهگذاران به عنوان افرادی کاملاً منطقی و خودخواه در نظر گرفته میشوند، که تنها به دنبال بیشینه کردن سود خود هستند. اما در واقعیت، سرمایه گذاران تحتتأثیر عوامل روانشناختی مانند ترس، طمع، هیجان و سوگیریهای شناختی قرار میگیرند که میتواند منجر به تصمیمگیریهای غیرعقلانی شود.
- پیشبینی بهتر بازار؛ با درک بهتر رفتار سرمایه گذاران، میتوان پیشبینیهای دقیق تری از نوسانات بازار و حبابهای اقتصادی انجام داد.
- طراحی بهتر استراتژیهای سرمایه گذاری؛ سرمایهگذاران میتوانند با شناخت سوگیریهای شناختی خود و دیگران، استراتژیهای سرمایهگذاری بهتری طراحی کنند و از خطرات ناشی از تصمیمگیریهای احساسی اجتناب کنند.
کاربردهای اقتصاد رفتاری در بورس
کاربردهای اقتصاد رفتاری در بورس نیز عبارتند از:
- تحلیل تکنیکال؛ بسیاری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بر اساس رفتار سرمایهگذاران و روانشناسی بازار طراحی شدهاند.
- مدیریت ریسک؛ با شناخت سوگیریهای شناختی، میتوان استراتژیهای مدیریت ریسک بهتری طراحی کرد.
- سرمایهگذاری ارزش؛ سرمایهگذاران ارزش، با شناسایی سهامهای دستکم گرفته شده توسط بازار، میتوانند فرصتهای سرمایهگذاری جذابی پیدا کنند.
- مشاوره سرمایهگذاری؛ مشاوران سرمایهگذاری با استفاده از مفاهیم این علم، به مشتریان خود کمک میکنند تا تصمیمات سرمایهگذاری بهتری بگیرند.
تاثیر اخبار بر عملکرد بازار سهام
تاثیر اخبار بر عملکرد بازار سهام اخبار به عنوان یک محرک قدرتمند، بر عملکرد بازار سهام تأثیر قابل توجهی دارند. اخبار مثبت، مانند اعلام سودآوری شرکتها یا بهبود وضعیت اقتصادی، میتواند به افزایش قیمت سهام منجر شود.
در مقابل، اخبار منفی مانند بروز بحرانها، تغییرات سیاستهای اقتصادی یا اعلام نتایج مالی ضعیف شرکتها، میتواند باعث کاهش قیمت سهام شود. بهطور کلی، واکنش بازار به اخبار به عوامل مختلفی، مانند اهمیت خبر، سرعت انتشار آن و نحوه تفسیر خبر، توسط سرمایهگذاران بستگی دارد.
چالشهای اقتصاد رفتاری در بورس
اقتصاد رفتاری در بورس با چند چالش روبرو است. اولا رفتار انسان بسیار پیچیده است و عوامل زیادی بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاران تأثیر میگذارند. ثانیا بازارهای مالی دائماً در حال تغییر هستند و آنچه در یک دوره زمانی کار میکند؛ ممکن است در دوره زمانی دیگر کار نکند. ثالثا هر سرمایهگذاری، شخصیت و سبک سرمایهگذاری منحصربهفردی دارد.
سخن پایانی درباره اقتصاد رفتاری
اقتصاد رفتاری، با نشان دادن نقش عوامل روانشناختی در تصمیمگیریهای اقتصادی، به ما کمک میکند؛ تا درک عمیقتری از رفتار انسانها داشته باشیم. با شناخت این نظریهها میتوانیم؛ تصمیمات بهتری در زندگی شخصی و حرفهای خود بگیریم.
در انتها باید بگوییم، که بعضی از افراد از اصطلاح دانش مالی رفتاری به جای اقتصاد رفتاری، استفاده میکنند. دانش مالی رفتاری و اقتصاد مالی رفتاری هر دو به مطالعه تأثیر عوامل روانشناختی، بر تصمیمگیریهای اقتصادی میپردازند؛ اما تفاوتهایی نیز دارند.
اولا اقتصاد رفتاری دامنه گستردهتری دارد و به بررسی کلیه تصمیمات اقتصادی میپردازد؛ در حالی که دانش مالی رفتاری، بهطور خاص بر روی تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری تمرکز دارد.
ثانیا هر دو حوزه از ابزارهای روانشناسی و اقتصاد استفاده میکنند؛ اما در مالی رفتاری، بهطور ویژه از مدلهای مالی و آماری برای تحلیل دادههای بازار استفاده میکند.
ثالثا هدف اصلی اقتصاد رفتاری، درک بهتر رفتار انسان در تصمیمگیریهای اقتصادی است؛ در حالی که هدف مالی رفتاری، کمک به سرمایهگذاران برای اتخاذ تصمیمات بهتر و کاهش ریسک است. بهطور خلاصه، اقتصاد رفتاری پایه و اساس نظری را فراهم میکند و دانش مالی رفتاری، کاربرد عملی این نظریهها در حوزه سرمایهگذاری است.